کاش
▪︎▪︎▪︎▪︎
کاش بودی زندگی یک قصه و افسانه کاش
یاکه بودی مردمانش جمله گی دیوانه کاش
کاش چرخ زندگی یک دکمه برگشت داشت
تا دگرباره شوم من کودکی دردانه کاش
کاش بابا زنده می شد خوب می شد حالمان
روشنی می داد مادر خانه و کاشانه کاش
کاش دنیا سرعتش تغییر می کرد اندکی
روزها یکماهه می شد فصلها سالانه کاش
کاش یکبار می شد این دنیا به کام عاشقان
شمع ها رقصان شدی اطراف این پروانه کاش
کاش خالق امتحانش این چنین مشکل نبود
پاسخش معلوم بودی بر من بیگانه کاش
کاش مولا در قیامت می شدی ما را شفیع
جام ما را پر نمودی یک دوتا پیمانه کاش
کاش آدم باز می گشت در بهشت جاودان
سیب را آدم نمی چید بی خبر دزدانه کاش
••••
،،حاجی اکبری،،