دفتر
—-
همچو دفترهای کهنه دو به دو
جفت بودیم و نبودیم قال هم
—
گر پری را کنده می شد از کسی
دیگری پر کنده بود از بال هم
—
کرده سیمی حال ما را این زمان
بی خبر از حال و از احوال هم
—
گر جدا گردد کسی از ما یقین
دیگران را بی خیال از فال هم
—
حال دفتر خوب هست از برگهاش
برگها ترسان ز اضمحلال هم
—
آرزو دارم که مردم روز و شب
برطرف سازند کمی آمال هم
—
حاج اکبری