قالب شعر: چهار پاره
گل شبدر
———–
به رسم ادب برتو اینک سلام
به عشق تو من زنده ام دلبرم
به یاد تو باشم همیشه مدام
به جبر زمانه ز کویت روم
…
به رود نگاهت زدم بی گدار
به جغرافیای دلت مضطرم
حساب خطایت نکردم شمار
به تاریخ افکار سردت قسم
…
به دل من سپردم غم روزگار
به اندازه ئ کل دنیا غمم
به پایان رسد موسم انتظار
چو آیی نشینی شبی در برم
…
به زحمت گرفتم از او نشان
به اصرار رفت یار افسونگرم
به فکرم خیالش بیاید گران
به دیوار حاشا بکوبم سرم
…
به رنگ رخت گشته ام مبتلا
ببین رنگ زردم گل شبدرم
به حال دلم خود نداری خبر
به مثل کبابی که بر اخگرم
——
حاجی اکبری


