قالب شعر: چهار پاره
به نام یگانهی مهرآفرین
✍ چهارپاره:
.
گفتی به پایت مینشینم
رفتی؛ شدم موجی پریشان
در شورشِ دریای قلبم
غم شد روان؛ طوفان به طوفان
.
دریا به دریا، دل خروشید
شورش شد امواجِ نهانم
جاری به جانم، رودِ درد و
جوشید غمها در روانم
.
بعد از گذشتِ سالیانی
برگشتهای پیشم چرا باز
حالا که خفته، در گلویم
بُغضی که غم را دارد آواز
.
ترکِ منِ آشفتهدل کن
راضی شدم تنهاییام را
احساسِ من، دیگر ندارد
همچون گذشته، شور و رویا
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
✍ بندی از یک چهارپاره:
.
گفتی که با تو دلم/ لبریزِ عاطفه است
بودن، کنارِ دلت/ جانخیزِ عاطفه است
از خاطرم نرود/ حرفی که گفتهایو
گلهای سرخِ جنون/ بر میزِ عاطفه است
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
✍ دو تا بیت:
.
گفته بودی: «دوستت دارم»
مِهرِ دل، بر گفتهات بستم
نیستی دیگر چرا پیشم؟
من که گفتم: «با دلت هستم»
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
✍ نیمایی:
.
تو گفتی دوستت دارم
نَمی بر من عطش داد
یَمی در ناکجای باور جان شد خروشان
دلِ خوشباورم مشتاقِ دیدن بود
و از لبهای تو، گلبوسه چیدن
ولی؛ افسوس
نبودی در کنار لحظههای داغ احساسم
نبودی پیشِ نبضِ قلبِ حسّاسم
نبودی پیشِ غوغاهای دریای پریشان
تو بودیو، مجازیهای آویزان
تو بودیو، خطابی خاص
که میمِ انتهایش
حریمِ پاکِ حسّم را
شکافی سخت میداد
تو بودیو
دوتاییهای قلبی
که با تمجید
نشان از گفتگویی پرهوس داشت
و گلهایی که پژمرده نمودند
تپشهای دلم را
سکوتی محض
ترَکها داد
بلورِ سینهام را
شکستم؛ ترک کردم قایقِ وارونهی دل را
و رفتم، از دلِ دنیای تبداری
که بیوقفه
به روی باورِ موجِ جنون، چشمکپران بود
به خود گفتم؛ که اینک
بهسانِ پیشتر
دلم هستو
تبِ یکدشت، پروازِ کبوتر
و امواجِ رهایی
که گردیده، شناور
میانِ بسترِ رویای پرپر
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)

