به نام یگانهی عشقآفرین
در صدای یار، دیدم: رنگِ عشقو، عاشقی
با نوای جان شنیدم: رنگِ عشقو، عاشقی
شورشِ نابِ نگاهش، کرده جانم را خطاب؛
با صفای مِهر، چیدم: رنگِ عشقو، عاشقی
گرچه دنیا هست رنگارنگ؛ لیکن، هر نفَس
با رگِ نبضم، گزیدم: رنگِ عشقو، عاشقی
دفترِ دل را گشاییدم برای رسمِ مِهر
با گُلِ حسّم کشیدم: رنگِ عشقو، عاشقی
آبِ عشقم میدهد، صد آب و رنگِ زندگی
بر سرای دل، دمیدم: رنگِ عشقو، عاشقی
در رگم جاری زلالِ حسبرانگیزِ صفاست
کرده هردم رو سپیدم، رنگِ عشقو، عاشقی
رنگها، برجاست در هر گوشهی آبیکران
بِهتر از: هر رنگ دیدم: رنگِ عشقو، عاشقی
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)

