لوگو پایگاه خبری شاعر www.shaer.ir

فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 آبان 1404

پایگاه خبری شاعر
به یاد شب‌های جنون عشق
Uploaded Image

موقعیت در نقشه ادبی :

قالب تخصصی اشعار :

قالب شعر: شعر نیمایی


به یاد آن سکوت شب،
که با صدای پای تو می‌شکست
قلبم به تپش می‌افتاد
چون تیک‌تاک ساعتی که به صفر عاشقی می‌رسد.
در این سکوت نشسته‌ام.

به یاد ستاره‌های‌ چشمانت که در دستان
آسمان می‌درخشید،
و من در هزاران کهکشان
غرق می‌شدم؛
به سیاهی شب چشم دوخته‌ام.

به یاد عطر چای مادربزرگ
که رایحه‌ی تو را در من دم می‌کشید
و بر جانم می‌نوشید،
سراغ خانه‌ی مادربزرگ را می‌گیرم.

به یاد فانوسی که در گوشه ایوان،
عاشقانه تیر چوبی پوسیده را بغل کرده بود؛
نگاهم به فانوس خاموش شب دوخته است.

به یاد نسیم صبح که روحم را نوازش می‌داد
مرا با شادی به آغوش می‌کشید؛
به دنبال لبخندم می‌گردم.

به یاد موسیقی لب‌هایت
که در نت‌های عاشقی می‌رقصید؛
اکنون ساز سکوت شب را می‌نوازم
و هنرمند شاخص این شب منم.

به یاد ماهی‌هایی که در حوض آبی حیاط
برای گربه‌ها دم تکان می‌دادند،
پر از هیاهو در خیالم نشسته‌ای.

به یاد رنگ‌های عاشقانه‌ی پاییزی
که بر دستان زمین نقش می‌بستند
و از آسمان دلبری می‌کردند؛
در غروب خفه به خاطره‌ها لبخند تلخ می‌زنم.

به یاد لحظه‌هایی که گرمای وجودت
سردی آغوشم را در خود ذوب می‌کرد
و من پاییز را در گره نگاه تو می‌سوزاندم؛
تنهایی‌ام را محکم بغل کرده‌ام.

به یاد شب‌های جنون عشق
باورم این بود که در آغوش می‌گیرمت؛
لب‌هایم می‌لرزد،
خاک چشمم تر می‌شود،
چون بارانی که بر کویر می‌تازد.

به یاد تو، به یاد تو و به یاد تو؛
من بارها شب را با گریه به صبح دویده‌ام.
و سایه‌هایی که
مرهم بر زخم صبوری‌ام شده‌اند.
در دنیای من، طبیب‌ هم گاهی در صف مرگ می‌نشیند.


آثار دیگر شاعر :

خطر

اشعار شاعران

دل