پیروز مصاف
برداردل از کوشش ِبی روح اضافی
عمریست که بیهوده چنین گرم ِطوافی
حق بادل پاک است نه باجامه ی صدچاک
حلاج نگردد سر ِهر دعوی ِلافی
آئینه ی دل را بزدا از غم و کینه
تاجلوه زند آیت حق از سر ِصافی
فریادکنان در پی سیمرغ دویدی
یک عمرعبث قافله ی خسته ی قافی
قران سرنی یا که سر خون خدا؟ آه
آن لحظه که باید بکشی تیغ ، غلافی
ایمان نشود شقِّ ِقمر ،نیل و شکافش
تا بر دل تو باره ِ حق هست شکافی
یکبارسر ِنفس خودت را بِبر ای دوست
قربانی خود کن که توپیروز مصافی
#نسرین_حسینی
25/2/1401