قالب شعر: فارسی
آقای “ماردین ابراهیم” (به کُردی: ماردین ئیبڕاهیم)، شاعر معاصر کُرد، زادهی سال ۱۹۷۴ میلادی، در سلیمانیه اقلیم کردستان است.
ماردین برای دو دهه، ساکن شهر لندن بود و در مقام رماننویس، شاعر، جستارنویس، مترجم و استاد دانشگاه تاکنون چندین رمان، مجموعه شعر و ترجمه منتشر کرده است.
رمان «رویای مردان ایرانی» نخستین اثر او در ادبیات داستانی است، که سال ۲۰۰۸ میلادی، از سوی موسسهی چاپ و پخش سردم در سلیمانیه منتشر شد و مورد ستایش اکثر نویسندگان و منتقدان بزرگ کُرد، از جمله شاعران و نویسندگان جهانی مانند “شیرکو بیکس”، “بختیار علی” و “شیرزاد حسن” قرار گرفت.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
صبحها با موهای ژولیده از خواب بر میخواستند و
غروبها با کوزهای شکسته از چشمه باز میگشتند،
خواهرانم،
عطر گیلاسهای نرسیده را تداعی میکردند،
بوی انتظار!
انتظاری که همچون پیچک از پنجره آویزان بود.
انتظاری که شبیه غبار مرگ بر برگها نشسته بود.
(۲)
خواهر بزرگم میگفت:
– بگذار مرگ بیاید! گریهکنان بیاید!
چگونه نگریم؟! وقتی من میمیرم و کسی نخواهد گفت دریغا!
من میمیرم و مرگ من،
به اندازهی افتادن سیبی کال،
تأثیری بر جاذبهی زمین ندارد!
من میمیرم و مرگ من،
به اندازهی انعکاس برخورد هستهی انگوری در آب چشمه
بر نظم فصلها مؤثر نیست.
مرگ من به اندازهی به گل نشستن نهنگی
خلق و خوی طبیعت را به هم نمیریزد.
(۳)
تو هم فریب جهان را خوردی!
بله! دنیا چنین است!
اول شانهبهسرها را کباب میکند و
سپس پرستوها را
و وقتی دلبستهاش شدی چون فاحشهای تو را رها خواهد کرد.
و چون هرزهای رو از تو میگیرد،
بله! دنیا چنین است خدیجه*!
——–
* خدیجه گولاوی، دختری که ماردین به او دلبسته بود.
(۴)
مرا میگویی که غریبهها رویا نمیبینند؟!
اما من، روزهایی که چون سگ در ترکیه
از سرنوشت خود بیزار بودم،
تو را به یاد داشتم و رویاهایم را با تو مرور میکردم.
تو در خاطرم بودی،
تو رویا و آرزویم بودی،
آن هنگام که در اسطبلها بیگاری میکردم و
بر روی بتونهای سرد بندرگاهها میخوابیدم.
شعر: #ماردین_ابراهیم
برگردان: #زانا_کوردستانی