قالب شعر: {قالب شعر:35}
مدتی درگیر یک احساس خوب
سرخوش و مست مصلای وجوب
دیدگانم شوق یک فردای ناب
دیدن آن جنت مافوق خواب
در تمام مدت عمر حقیر
در گمان دیدن آن بی نظیر
سخت در آن پیله تاریک و گرم
می تنیدم دور خود آن تار نرم
فکر میکردم در آن پایان کار
کرم نمی مانم، پرم پروانه وار
کاش می دانستم این در خود شدن
این منیّت دور خود قائل شدن
جز تباهی هیچ نِی دارد اثر
جز پشیمانی ندارد بر بشر
تا زمانیکه دلم درگیر اوست
چشم من پاگیر این دنیای اوست
نیست امیدی بدان فردای خاک
این نباشد سیر آن پروانه، پاک