ببین بر روزگارم داغ تو تقدیر شد مادر
دلم از هجر تو عمرم ، ز دنیا سیر شد مادر
من و گهواره خالی بخوانم بر تو لالایی
به این گهواره ی کوچک ، دلم زنجیر شد مادر
الا ای قرص ماهم ، کودکم ، لالا بخواب مادر
علی جانم نبودی، مادرت هم پیر شد مادر
علی اصغر نبودی تا ببینی حال مادر را
دمی که با گلویت تیر و خون درگیر شد مادر
میان سیل اشکم دم به دم از هوش می رفتم
به ذهنم روی ماهت هر دمی تصویر شد مادر
فغان ای دل ،بمیرم من ، که دیدم خانه ی قبرت
به قدری زود حاضر با نوک شمشیر شد مادر
شدم دلتنگ آن لبخند شیرینت گل نازم
گلم بیدار شو، برخیز که وقت شیر شد مادر
دلم یک کاسه ی خون است و داغت یک بیابان غم
خدا داند که این غم از دلم سرریز شد مادر
علی جانم دعایی بر دل محزون مادر کن
علی ، زودی به فریاد دلم رس ، دیر شد مادر
نویده نامجوفر