گلاب زنید راه را،که دارد سواری نگاری!
گل آب زنید دیر را،که دارد تباری می رسد!
مطرب بیا هل هله کن،دف بزن نغمه سرا!
چو در میان غباری،یکه سواری می رسد!
به مردمان دیده گو،مژگان نخیساند پگاه!
مژده ترا کان دل ستان بهاری می رسد!
گفتم زمانه غم رها کن شرر در دل فکن
! کان صاحبت از راه دور و درازی می رسد!
عشق تو جانا دین و ایمان خواجه ب برد!
ای خاک مرده دل برقص،شه سواری می رسد!


