از تولد خوانده در گوشم ز اسرار نهان
خردسالی گوشه گیر و چاره در کار جهان
نوجوانی ها به خلوتگاه تنهایی گذشت
برگه ای دل بر سرشتی جمله راز محرمان
لاله زار آکنده با بوی تو بگشاید زبان
غنچه لب آورده ام روی تو بشکافم دهان
حال این من هم همانم بی زبانی را زبان
باده خواهی آیم و آزاده خوانم هر زمان
جان جان آرام جانانی و گریان بی امان
سرو مانایی مان را قامت هفت آسمان