قالب شعر: {قالب شعر:35}
سلامت می کنم ای عشق من مجنون مغرورم
کجایی تا ببینی عاشقی گریان و مهجورم
در اسطرلاب چشمان تو دیدم کهکشانی را
و من همچون شهابی در مدار عشق محصورم
تو را من چون خدایی می پرستم، کافرم یعنی؟
مسلمان گر بمانم بعداز این با عشق معذورم
تپش های دلم کوک است با مضراب مژگانت
بزن بر قلب من چنگی که همچون داد ماهورم
در اقیانوس عشق تو صدف بسیار و من تنها
در این امواج رسوایی غمت افتاده در تورم
قسم بر عشق مجنون و قسم بر سیلی لیلی
در این صحرای دلتنگی به لیلای تو مشهورم
تو ساقی و منم آن ساغر میخانه ی عشقت
اگر پا در رکاب مستیام باشی چو انگورم
ببین دستان دنیا می نوازد بی تو دردم را
بیا با دل مدارا کن تو ای آهنگ سنتورم
از آن روزی که رفتی و گرفتی آسمانم را
شکسته بال پروازم نمانده شادی و شورم


