کسب مقام نخست فراخوان درون‌انشگاهی «عصر ظهور»
دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) قزوین
سال ۱۳۸۵
با حضور، داوری و انتخاب زنده‌یاد
«حمیـد سبـزواری»
//گو به دل آهسته سوز، اول راه است هنوز
شاپرک عاشق و دل، غرق گناه است هنوز/
از فراقش همچو شمعی، روز و شب میسوزد
منتـظر، دیـده به ره، محـو نگاه اسـت هنـوز/
به طلـوعـش نـگـران تا به سـحـر مـی‌گـرید
همدمش ظلمت شب، اختر و ماه است هنوز/
کـاش با عـطـر نـسـیمی بدمـد رنـگ بهـار
روزگارش به خزان، زرد و سیاه است هنوز/
پی عهدی که ببست آب شدن مسلک اوست
که زدریای وفـا، قـطـره گـواه است هـنـوز/
گـرمی شعله‌ی عشقی که دمـادم سـوزد
همه بی‌لطف دمش، سرد و تباه است هنوز/
دفتر عمـر به سر گشت و خیالی نگذشت
«آخرین وعده» بر او پشت‌و‌پناه است هنوز//
