قالب شعر: فارسی
ما همانند حبابیم که حادث شده از حادثه ای
مملو از شهوت و باد
وچنان سست که پس لرزه ی افتادن یک برگ ظریف
باز ما را به عدم خواهد برد
ابتدایی مبهم
انتهایی مستور
خلقتی راز آلود
لاف دانایی و تدبیر نزن
آخر وادی اندیشه فقط حیرانیست
سر بکش جام طرب را که درنگ موجب سوختن فرصت بی تکرار است
چکه چکه به هدر می رود این جرعه ی عمر
وته ظرف ترک دار حیات حسرتی سخت به جا می ماند.
اسد زارعی