شب ها که بر حریق افق باد می وزد خاموش می نشینم چونبرف زیر ماه در من ، پرندگان سیه ، بال می زنند بر بالشان ، ترشحی از خون شامگاه خواب سپید من در…
شب ها که بر حریق افق باد می وزد خاموش می نشینم چونبرف زیر ماه در من ، پرندگان سیه ، بال می زنند بر بالشان ، ترشحی از خون شامگاه خواب سپید من در زیر بال های شب آغاز می شود از خواب من ، دری به جنون باز می شود آنجا زنی برهنه تر از مرگ ، گاهگاه در کوچه های حادثه فریاد می کشد من همچنان خموشم ، چون برف ، زیر ماه
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج