فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 12 اردیبهشت 1403

‘گفتگو با وحید سلطان‌زاده‌ چایکندی (شاعر)

فرهاد مرادی شاعر و مدیر مسئل پایگاه خبری شاعر
وحید سلطان‌زاده‌ چایکندی  متولد 1364 تبریز از سال۱۳۸۰ با شرکت در جلسات شعر سازمان دانش آموزی وارد وادی ادبیات شده است در دوسالانه ی جایزه غزل در بخش اصلی تک اثر ترکی نفر اول این جایزه انتخاب شده است

وحید سلطان‌زاده‌ چایکندی

 متولد 1364 تبریز

از سال۱۳۸۰ با شرکت در جلسات شعر سازمان دانش آموزی وارد وادی ادبیات شده است

در دوسالانه ی جایزه غزل در بخش اصلی تک اثر ترکی نفر اول این جایزه انتخاب شده است

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..

 وجید سلطان زاده در گفت گو با پایگاه خبری شاعر گفت در آغاز به فارسی شعر می گفتم و بیشتر قالب های کلاسیک رو آزمودم و در کنار زبان فارسی زبان ترکی هم وارد شعرم شد وی در ادامه اظهار داشت شعر برایم مشغله ای جدی است در جشنواره های مختلفی منتخب بودم و کتاب شعری با نام” سودان کوسن بالیق” هم از من متنشر شده…  است . وی در ادمه اظهار داشت  یک کتاب شعر که مجموعه لی از شعر های کلاسیک ترکی من است منتشر شده  است و دو مجموعه ی آماده چاپ است  که اولی شعرهای آزاد ترکی و دومی شعرهای کوتاهم هستند را نیز دارم که انشالله بتوانم به زودی منتشرشان کنم این شاعر جوان تبریزی  درباره سبک اشعار خود ادامه داد تمامی قالب های شعر کلاسیک را آزموده ام . همچنین شعرهایی در قالب های نو نیز دارم اما ترجیه من فرم کلاسیک و بصورت ویژه غزل می‌باشد. چون لیریسم که جوهره ی شعر هست به بهترین شکل ممکن در غزل تجلی پیدا می‌کند. غزل به سان ظرفی بلورین می‌باشد . و ناخوداگاه سبب فخامت کلام میشود. من به فخامت کلام در شعر و عدول از نرم عادی زبان به نفع تفاخر کلام اعتقاد دارم از این رو غزل بایسته ترین قالب می‌باشد. از سویی عواطف و احساسات جاری در شعر به بهترین شکل ممکن در این فرم یا ظرف می نشیند. سلطان زاده  گفت پس از حضور در زنجان و در جایزه غزل  از همان ابتدا و در کارگاه های برگزار شده سطح کمی و کیفی کار مشخص گردید. اساتیدی که حضور داشتند مثل استاد کاکایی و استاد ولیئی و استاد اسدی و بقیه واقعا شگفت زده شدم استاد علی کریمی هم بودند و واقعا حضور این وزن ادبی باعث شد با لذت در کارگاه های صبح شرکت کنم. شعر های بسیار زیبایی شنیدم . از لحاظ خوانش و حضور شعرای مطرح کشوری واقعا بی نظیر بود . همچنین هماهنگی ها عالی بود و واقعا سطح عالی از میزبانی رو شاهد بودیم… من با درک دشواری‌های بسیار اجرای چنین جشنواره هایی با کمال یقین می توانم بگویم که عالی بود .وی همچنین ادامه داد و گفت احساسم عالی بود چون سطح آثار بسیار بالا بود . تحسین شدن شعرم در میان چنان آثار گرانسنگی حس خوبی در من بوجود می آورد . و به نطر من غایت سعات برای هر آفریننده ای دیده شدن آفریده اش می باشد. لذت بخش بود ویاز تمامی داوران به خاطر  بوجود آمدن چنین حسی در وی تشکر کرد

این شاعر خوش ذوق آذری در ادامه اظهار داشت همه ی ما که سالکان این طریقیم به نحوی از جویبار شعر منزوی چشیده ایم… همه ما بارها خواستیم باز بیافرینیم خیال خام پلنگ منزوی را … غزل معاصر قله های چندی دارد چون شهریار و هوشنگ ابتهاج ولی نام منزوی در کنار نام این بزرگان همیشه بر تارک ادبیات خواهد درخشید. وی تاکید کرد خواندن آثار منزوی و سیاه مشقش مرا شیفته ی غزل کرد . بار ها مشق کردیم از روی شعرهای منزوی بزرگ. آموختیم و لذت بردیم که دبستان و گلستان شعر است. لیریسم خاص منزوی با صدایی که صدای خود او بود. من کمترین چه میتوانم بگویم که زیبا از این ظرف بلورین استفاده کرده است . ما تلمذ کردیم فقط…

وی درباره بزرگان حوزه شعر گفت ایران عزیزمان بزرگان بسیاری دارد که نام بردن ازشان مایه ی فخر است و مباهات من شهریار بزرگ را در جایگاهی ویژه قرار می دهم… اما در ذهنم و روحم دچار هوشنگ ابتهاج و حسین منزوی هستم چون در سایه غزل هستیم نام هایی که می آیند از اساتید غزل هستند. بانو سیمین بهبانی و بانو فروغ فرخ‌زاد از نزدیک‌تر ها می توانم استاد محمدعلی بهمنی را نام ببرم من چون ترکی هم مینویسم باید بگویم قله های ارزشمندی داریم در شعر ترکی استاد نادر الهی و زنده یاد استاد عاصم اردبیلی از کسانی هستند که لذت شعر را با آنها بسیار چشیده ام… نام های بسیاری را می توانم بگویم که اطاله کلام می شود….

سلطان زاده در ادامه  بردو زبانه بودن جایزه ی غزل منزوی  تاکید کرد و آن رااتفاقی عالی دانست وی گفت . تنها چیزی که به ذهنم رسید کاش کارگاه جداگانه ای برای شعر ترکی هم برگرار می شد. البته محدودیت ها را می فهمم … حضور مهمان ها از شهر های مختلف و اینکه همه ی حضار زبان ترکی را متوجه نمی شوند باعث می شود انتخاب ها محدود شود. در هر حال چیزی که به ذهنم رسید این جای خالی بود. همچنین کاش بر مزار منزوی بزرگ حضوری پر رنگ تر داشتیم تا عموم حضار در آنجا هم بیایند و سهیم شوند. این باعث تکثر شعر م یشود که حضاری که شاید گذارید شعر فارسی هم برایتان تقدیم کنم

رباعی:

چون ذات خداوند سزاوارِ سپاس

بربوده زمن عطر خداییش حواس

با چارقد سپید چون تازه عروس

بر پهنه‌ی سبز، می‌خرامد گلِ یاس

در سوگ تمام قطره هایش یکریز

خون بود که می‌گریست هر شب پاییز

شولای شکوه بود بر قامت سرو

عریان و برافروخته آوخ تبریز

غزل:

رفت پشت حصار چشمانش، رفت تنها برای خود باشد

ول کند دردهای دیگر را، مرد درد آشنای خود باشد

طاقتش طاق شد دلش لرزید، عشق آمد نداشت جانش را

درد ترکاند استخوانش را،

خواست تا روی پای خود باشد

زخم بر زخم خورد و ماتش زد

عاشقی را به آب و آتش زد

خود گرفتار خود شود می خواست، بلکه تنها بلای خود باشد

دل به دریا زد و هوایی شد، در سرش موسم رهایی شد

کافر قبله ی خدایی شد، تا فقط ناخدای خود باشد

رفت تا بی همه کسی باشد،

جایی از کوره در رود ناگاه

حلقه بر گردنش شود دستی ،

قاتل دستهای خود باشد

طفل معصوم خنده داری بود، دلقک پای چوب داری بود

جای مردان بی شماری بود، ناگهان خواست جای خود باشد

*

به سرش زد تمام دنیا را، ببرد با خودش به جاییکه

زندگی فرصت دو نخ سیگار آه تا انتهای خود باشدبی اطلاعند اطلاع پیدا کنند…

شعر ترکی:

عرض ارادت خدمت علی ابن موسی الرضا

هر آد کی سسلدیم ، آغزیم‌دا ربنا دادی وئردی

فراق گون‌لری بیردن‌بیره لقا دادی وئردی

نه چیلچراقلارین طمطراقی گؤیلومو آلدی

نه پیرلایاندا گؤورچین‌لر اعتنا دادی وئردی

سئون‌لرین منی مین دیل‌له دیندیریردیلر اما

قیزیل دووارلارین آغوشی مرحبا دادی وئردی

مین ایل کی ظلمتیمه آی چیخان کیمی اؤزو چیخدی

ایچیمده گیزلنن ایسرائیله عصا دادی وئردی

قیراق‌دا بوینو بوکوک دوردوم آغلادیم ائله باخدین

یئتیم اوشاق‌لیغما گؤزلرین آتا دادی وئردی

حزین سس‌ایله او تایدا، سلیم اوخوردو یانیردیم

رقیه روضه‌سی مشهد‌ده کربلا دادی وئردی

ضریحه باغلادیغیم اول یاشیل دوواق آچیلیب‌دیر

بو استجابت اوره‌کدن منه شفا دادی وئردی

سنی چاغیرماقا ترپندیلر دوداقلاریم اما

هر آد کی سس‌لدیم آغزیم‌دا ربنا دادی وئردی..

خیلی ممنونم واقعا ممنونم نه به خاطر اینکه من وحید سلطان زاده برگزیده شده ام نه… همین که چراغ شعر را روشن نگه میدارید … ممنونم که میزبانی عالی بودید…. ممنونم که نام بزرگی چون حسین منزوی را زنده می‌دارید…