فرزانه شفیعی
اهل اصفهان
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی
حدود ۱۰ سال است شعر می نویسد اما به صورت جدی تر چهار پنج سالی است مشق شعر می کند
در دومین دو سالانه جایزه غزل حسین منزوی رتبه سوم بخش شعر کلاسیک تک اثر را کسب کرده است
*
فرزانه شفیعی بانوی شاعر در گفتگو با پایگاه خبری شاعر گفت تا کنون کتابی چاپ نکرده ام ، اما انشاالله تا اردیبهشت امسال کتابی از من توسط انتشارات آنیما چاپ خواهد شد ، کتابی که در بخش شاعران بدون کتاب جایزه ی مستقل کتاب سال غزل برگزیده شده است. وی در ادامه اظهار داشت از وقتی شعر را اغاز کردم با قالب غزل خو گرفتم ، البته این چنین نیست که در سبک های دیگر طبع ازمایی نکرده باشم ، اما غزل را به عنوان سبک اصلی انتخاب کردم . وی در ادامه گفت فکر میکنم بزرگترین علت انتخابم تنوع مضمون در قالب غزل است، شیرینی نهفته در این چارچوب شاعر را به دنبال اتفاق تازه ای میکشد که وقتی نو سروده اش تمام شد برگردد و خودش از خواندن و چیدن مضمون ها ذوق کند و لذت ببرد.
این بانوی شاعر درادامه به دومین جایزه دو سالانه غزل اشاره کرد و گفت متاسفانه من به دلیل شرایطی که داشتم نتوانستم در جشنواره شرکت کنم اما بعد از اعلام برگزیدگان دیدم که سطح اثار بسیار بالا بوده و همچنین رقابت سختی بین شاعران برای کسب رتبه وجود داشته است. وی اشاره کرد بعضی اتفاقات وقتی در زمان درست اتفاق بیفتد باعث خرسندی زیادی میشود ، برگزیدگی در این جشنواره برای من در زمان خوبی اتفاق افتاد و قطعا باعث ایجاد انگیزه بیشتری برای نوشتن در من شد . وی همچنین درباره شعر گفت شعر بزرگترین اتفاق زندگی یک شاعر هست ، این که بتوانی کلمات رو در ظرف وزن بریزی و به ان شکل بدهی و تصویری که میخواهی رو از ان بسازی ، حس بزرگی هست . حس خلق کردن!
این بانوی خوش ذوق درباره سلطان غزل ادامه داد و گفت حسین منزوی رو با شنیدن شعر خیال خام پلنگ من در روزهای اولی که شعر رو آغاز کردم شناختم ، بارها این غزل قوی را میخواندم و به تصویر سازی های ان فکر می کردم و دوست داشتم کاری به این قوت در کارنامه ی شعری خود داشته باشم . قطعا هر چه بیشتر از منزوی بزرگ خواندم بیشتر شیفته شعرش شدم و امیدوارم بتونم به عنوان عضو کوچکی از جامعه ی شاعران ، ادامه دهنده راه این شاعر و غزل معاصر باشم.
این شاعر اصفهانی درباره شعر گفت شعر سلیقه است و این است که هر شاعری به خواندن اثر از یک شاعر دیگر بیشتر علاقمند می شود، من یاد گرفته ام شعر را بدون نام شاعر بخوانم تا بتونم لذت بیشتری از اثر ببرم و طبیعتا شعرای معاصر قوی ای هستند که می توان از آن ها خواند و آموخت.
وی در ادامه گفتگو به دو سالانه غزل اشاره کرد و راه دوسالانه غزل را راه سختی دانست واشاره کرد پیدا کردن و کشف استعدادهای متفاوت شعری!کار دشواری است امیدوارم این راه را با قدم های محکم ادامه یابد تا شاعران جوان و با استعداد کشور شناسایی شوند و به طور راحت تری بتوانند شعر را دنبال کنند .
فرزانه شفیعی در پایان غزلی را برای خوانندگان شاعر تقدم کرد که با هم زمزمه می کنیم
مرگ
مرگ الاکلنگ بود و مدام بازی نو به راه می انداخت
یک نفر را به اوج می برد و یک نفر را به چاه می انداخت
مرگ هنگام اعتراف به مرگ از گناه نکرده اش میگفت
از همین که چگونه مرگش را گردن بی گناه می انداخت
مرگ سرباز بود وقتی که پیش مرگی برای مردن بود
کاش می ایستاد و یک لحظه چشم در چشم شاه می انداخت
مرگ در جامه ی برادری و در پی حق نا برادر بود
مرگ در اصل اتفاقی بود که خودش را به چاه می انداخت
مرگ از عکس دسته جمعی ما قاب هایی جدا جدا می ساخت
گوشه ای می نشست و بر هر قاب یک نوار سیاه می انداخت
مرگ هر دفعه خوب می دانست دلبری های قبل مردن را
دم اخر برای معشوقش از سر خود کلاه می انداخت
مرگ در بازی همیشگیش گاه اما به زندگی می باخت
عمد و سهوی نبود در کارش تاس را اشتباه می انداخت
.
.
مرگ اما … همیشه بهتر بود
از تو که جان بر لبم بودی
لااقل محض دلخوشی گاهی
سمت من یک نگاه می انداخت