یک شبی درخواب دیدم شورش و جنجال را
کفتر دل را رها کردم ببیند حا ل را
رفت ازبالا دید خائن را خیانت کار را
جور ظالم راجنایت را جنایت کار را
گفتمش یارب تو بینی این همه ظلم وجفا
قطره ناچیزم ای دریای پر مهر و وفا
دردلم الهام شد حق را قلم افشا کند
هرکه بر مردم خیانت میکند رسوا کند
هر که بیتالمال را غارت کند گریان کند
دست حق آن ظالمان را یک شبه ویران کند
این همه ظلم جفا در حق مظلومان شده
ظلم ها بر پیکر رنجور محرومان شده
گفتمش یارب عدالت را چه دیدی کن عیان
از عدالت نیست ظالم را تو ننمایی نهان
من خلیلم ای خدا هر دم رفیقت ای خدا
مخلصان را ای خدا روز جزا شیدا نما