درویشم و رِندِ این زمانم
سرگشته ترینِ این جهانم
گم گشت ز خود دگر نشانم
خود گمشده ام ،خودم مکانم
این زندگی ام عجیب باریست
لنگان پِیام از چه میکشانم؟
این بوده به من ز حاصل عمر
صد دردِ زمانه در نهانم
با تاخت روَند عمر و آمال
با پایِ برهنه من دوانم
رفته پدرم و حال بیمار
بینم شده مامِ مهربانم
افتاده ز پا چو باغبانم
پژمردهترین گلِ خزانم
یا رب بُوَد این چه امتحانم؟
خواهی ز چه هر دَمی زیانم؟
بینم؛ ک منم ز بندگانم؟
از درگه خود تو هم نرانم
ای مردمِ دهر زخمیام من
زین زخم به لب رسیده جانم
سوزم من از آتشی که آنم
خاکسترِ آن شده روانم
ای دهر سزای من همین است؟
این مویِ سفید ارمغانم؟
گردید بهارِ من خزانم
پیرم من اگر چه بس جوانم
کوته شده سقفِ آسمانم
ای وای به روحِ *خیزرانم
آید که به زخمِ تیغِ تیزی
پایان بدهم به عنفوانم
بر باد برفت آشیانم
سازم چه به دردِ بس گرانم؟
مرداب چو بحر بیکرانم
دنیاست چو دشمنی به جانم
به قلمِ🖋: پورِ مهر👇
مهردادپورانیان
☑️توضیحات لازم و معانی کلماتِ نامأنوس👇
*خیزران(بامبو): علفی غول پیکر از خانوادهء گندمیان است که تا ارتفاع بیش از ۴۰ متر رشد میکند و بنوعی بلندترین علف روی زمین است
☑️نکته:آوردن نام این گیاه در کنار واژهء(روح) درمصرع دوم بیت چهاردهم و در امتداد مفهوم کلامیِ مصرع قبل (کوته شده سقف آسمانم) بغیر از معنای ظاهریاش، مفاهیم و سخن بسیار در خود دارد که درک و فهم آن را بعهدهء خود مخاطب میگذرام


