« پیش از آن کاندر جهان باغ می و انگور بوداز شراب لایزالی جان ما مخمور بودما به بغداد جهان لاف أنا الحق می زدیمپیش از این کاین گیر و دار و نکته ی …
« پیش از آن کاندر جهان باغ می و انگور بود | از شراب لایزالی جان ما مخمور بود |
ما به بغداد جهان لاف أنا الحق می زدیم | پیش از این کاین گیر و دار و نکته ی منصور بود » |
عاشقان را جلوه ی معشوق در رخسار ماست | چشم ما از جلوه ی معشوق خود مهجور بود |
عاشقان در وصف ، چون معشوق و دلبر بوده اند | جلوه ی معشوق هم در آن شب دیجور بود |
جلوه ی دلدار من چون بر دل و جانم فتاد | روشن آمد جان من کز جام می مستور بود |
بیت حق ، آن لامکان دوران که از رخسار غیب | چشم من روشن از آن انوار و غرق نور بود |
کام من شیرین ز شهد وصل دلبر شد به غیب | بنگر اینک شهد ما را شهد بی زنبور بود |
در خرابات حقایق چشم ما روشن از اوست | آن زمان گویی جنان بیت مرا معمور بود |
قانع ام از نور او کز نور او قانع شدم | بر جهانِ غرق آتش کز ازل مشهور بود |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج