جانا، به جفای دشمنان زار مکن
این عمرِ عزیزِ خویش دلآزار مکن
از چشمِ ترت اشکِ نمکبار مریز
بر کنجِ دلت غصه تلمبار مکن
گر سخت گذشت گردش ایّام تو را
دل را ز امیدِ دوست بیزار مکن
روزی که خطا کردی و بشکست وفا
بیمهریِ خویش نصیبِ دلدار مکن
آتش به دلِ شکسته آسان مزن
بر خاکِ امید، داغِ بسیار مکن
چون سرو بمان، اگرچه طوفان زند
با بادِ خلاف، دعوی پیکار مکن
در خلوتِ شب مساز زاشک دریا
بر ماهِ نهان، نقاب پندار مکن
هرچند جهان غم است و رنج و ملال
بر زخمِ زمانه، داغ تکرار مکن
با درد بساز و صبر پیشه کن ای دوست
این نغمهٔ زاهد است، انکار مکن
شعر : زعفر نظرزاده زاهد
سال : ۱۳۹۴٫۱۰٫۲۸


