بنام نور حق ، نور خداییکه بخشد بر دل و جان روشناییخدای هر دو عالم ، باغ و بستانکه از نور رخش روئیده ریحانخدایی کز جمالش جمع مخلوقشدند آئینه دار پیش و …
بنام نور حق ، نور خدایی | که بخشد بر دل و جان روشنایی |
خدای هر دو عالم ، باغ و بستان | که از نور رخش روئیده ریحان |
خدایی کز جمالش جمع مخلوق | شدند آئینه دار پیش و مسبوق |
به گل گر روی آری او خدای است | به رود ار دیده داری او خدای است |
جهان آئینه دار روی حق است | ریاحین جلوه ی گیسوی حق است |
اگر چه ذات ایزد جسم و جان نیست | به چشم هر کس و نا کس عیان نیست |
ولی بر عاشقان خود را عیان کرد | خود از کام علی وحی اش بیان کرد |
کند معشوق بر عاشق تجلی | دهد وصلش به مهجوران تسلی |
از این رو بر علی (ع) حق جلوه دارد | علی (ع) شب ها ز هجران اشک بارد |
خداوند جهان و هر دو عالم | کند روشن دل از هجران و ماتم |
چه خوش خواجو سرود این بیت زیبا | در آن “نوروز و گل” ، منظوم یکتا |
« به نام نقش بند صفحه ی خاک | عذار افروز مه رویان افلاک » |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج