حیف بادا که دراین گفته مرا لایک نکرد
به کامنت ، جمله تردید مرا پاک نکرد
آن رفیقی که ندید گـوهر مهرانهِ دل
مهرخود از دل ما کنده و فتراک نکرد
مرشداضرب مزن پاره نکن گوش فلک
صُم بُکم عمی شبی دیده به افلاک نکرد
همه گفتند که نباشـم به ُمـراّدِ دلِ تو
تیغ بران سخن یعنی دلم چاک نکرد ؟
روزگاران دگر کو که شود وفق دلم
شکرایزد که دراین صحنه مراخاک نکرد
بروم منزل حافظ ببَست وبدهم دل بدعا
که دهد لذت آن بَست که تریاک نکرد
چو تگرگ ریخت همه غنچه نورسته مرا
آفرین برغضبش باد که امساک نکرد
تا مُجازی به نفس هست دراین بیتِ َمجاز
صد سپاس دارم از او نام مرا لاک نکرد