فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 20 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر
قصیده علی اکبر ع
Uploaded Image

موقعیت در نقشه ادبی : شاعران اصفهان

قالب تخصصی اشعار : غزل

قالب شعر: قصیده


السلام ای اَشبَه الناس به رسولاً مَدَنی

تک سوارِ هاشمی ، الله اکبر محشری

ز صفاتت چه بگویم همه در حُسنِ جمال

خلفِ پورِ علیِ قُرَشی ، نورِ دو عینِ پدری

در نظر آید پدر ، اشک ز چشمش موج زن

مادر افتاده ز پا ، هر دو بسوزن جگری

ای دلاور پسرِ شاهِ عرب فخرِ عجم

به چه قامت ، رُخ قیامت میکنی با دلبری

این بگفتا مادرش با شاهِ دین با دیده تر

گو اذان پشتِ سر صولت نگارِ حیدری

با اذانِ پدرش سوخت دلِ اهلِ حرم

رفت با ذکرِ یزدان سویِ میدان پسری

می دَریدومی بریدومی شکست او از عدو

دست وسرها،همچو آتش در دلِ هر افسری

رَزم و گرما ، تاب از اندامِ رعنا برده بود

آمد از میدان ، به سویِ آن پدر آن سروری

بر تنم سنگین فُتاده،  جوشِ گرما سپری

وَر رسد آبی برآرم حمله یِ نام آوری

گفت بگذار ای پسر یک دم زبانت بر لبی

تا ببینی در عطش،خون میچکد از مَحجری

خاتمی از مصطفی شد مُهرِ جانش بر دهان

بی لباس و بی سلاح و کار و زارِ لشکری

رفت سویِ رزمگه ، شَه زاده اکبر با شتاب

تا که نوشد جامِ عشقی از خُمِ پیغمبری

ناگهان از خصم آمد زخمِ کاری بر سرش

خون چکید و کور افتاد چشمِ اسبِ کهری

(رَکابِ کهری)

با شتابی بی قرار افتاد در قلبِ عدو

تیغ می آمد ز این سو ، نیزه می زد از دری

چون فتاد آن نخل سرکش بر زمین نینوا

بوسه میزد خاک،بر قامت والاجوان حیدری

در بلندی خیره بودند همه اهل حرم (خیام)

مادرش ، زینب ، پدر با سینه هایِ مضطری

در نگاهِ زینب کبری ، شکست افتاده بود

لرزه می زد بر دلش ، از ضربه یِ هر خنجری

موی افکند اُمِّ لیلا ، شبِ ماتم بر تنش

گفت یارب ، بازگردانم ، چراغِ منظری

تا که دید آندم حسین ، افتادنِ آن نوجوان

تاخت با زخمِ دلِ صدپاره ، با چشمِ تری

چون نظر افتاد بر پیکرِصد تکه اش شاه جهان

پاره پاره پیکری از نسلِ شیرِ خیبری

گفت: علی جانم چه گفتی نشنوم آوایِ تو

بوسه زد بر روی اکبر با دلِ غم پروری

( خون پروری)

الا ای ماهِ من ، مه پیکرم ، ای  اکبرم

نباشد تابِ دوری و ملال و بی قراری

جوانان بنی هاشم بیایید از رهِ یاری

بگیرید از پدر گل را ز خار و خنجری

(تیغ و خنجری)

 

 

 

 

 

 

 

 

 


آثار دیگر شاعر :

اشعار شاعران