ببند روزنه ای را…
که نور خواهد مُرد
بایست پای عقیده،عبور خواهد مُرد
شبیه کودک امروزِ این جهانِ مخوف
جهان به روز گذر،لخت و عور خواهد مُرد
بیا کنارمن اینجا صدا اگر که صداست
شرور،روی خیابانِ دور خواهد مُرد
بیا که مشت شویم و به داد هم برسیم
که ظلم، زنده ی زنده به گور خواهد مُرد
به نام نان و نمک یا برای آزادی
بجنگ…خائن نان در تنور خواهد مُرد
درون خانه نمان یا به کنج زندگیت
که خنده های بلند از سرور خواهد مُرد
برای کودکِ باران، بنام دخترِ ماه
بجنگ…سایه در آهی نمور خواهد مُرد
هزار سال جنایت تهش مکافات است
و زیرِ سلطه ی ماران و مور خواهد مُرد
به روی زخمِ زبانش به دار آویزید
هر آنکسی که بگوید شعور خواهد مُرد
کسی که قدرت و مکنت شده است زندگیش
شبیه شاهرخان،لال و کور خواهد مُرد
شبیه حلقه ی هر غُل بگیر دست مرا
در این حوالی نزدیک،زور خواهد مرد
برهان جاوید
دوازدهم خرداد هزاروسیصد و نود و نه