من یار ترا دارم اغیار نمیخواهم
غیر از تو که دل بردی دلدار نمیخواهم
گریانم ونالانم جون شمع و چو نی هر دم
جز عشق توام از حق کردار نمیخواهم
در بتکده جانان رندی چو تو دارم
رامشگر سیمین از فرخار نمیخواهم
هر جا که تویی آنجا هم گلشن و رضوانست
فردوس ولب کوثر بی یار نمیخواهم
تا جام می ام دادی مست دو جهان کردی
اینم ز دو عالم بس بسیار نمیخواهم
شمس الحق تبریزی (درویش)به تبریز ست
جز پرتو روی او انوار نمیخواهم