خدایا،
تو را میستایم
که جهان را
در چرخشی آرام
به عدل خویش سامان دادی،
و بخشش را
پیش از استحقاق،
بر بندگانت روا داشتی.
تو، راز روزی را
میان دستان تهی و پُر
به قسط پخش کردی،
و مهربانیات
چتری شد بر سر همه.
خدایا،
تو را میستایم
که آفتاب را
بیدریغ
بر مزرعهی دلها تاباندی،
و صدای باران را
همچون لالایی مادرانه
بر زخمهای زمین
فرود آوردی.
تو، امید را
در دل شب
چون چراغی افروختی
تا دلهای گمشده
راه خانه را بیابند.
تو را میستایم
که در سکوت هر سحر،
زمزمهات
چون نسیمی نرم
بر جان میوزد،
و ما
در تکرار هر نفس،
نزدیکتر میشویم
به فهم بیکران لطف تو.
خدایا،
تو را میستایم
که جهان را
در چرخشی آرام
به عدل خویش سامان دادی،
و بخشش را
پیش از استحقاق،
بر بندگانت روا داشتی.
تو، راز روزی را
میان دستان تهی و پُر
به قسط پخش کردی،
و مهربانیات
چتری شد بر سر همه.
خدایا،
تو را میستایم
که آفتاب را
بیدریغ
بر مزرعهی دلها تاباندی،
و صدای باران را
همچون لالایی مادرانه
بر زخمهای زمین
فرود آوردی.
تو، امید را
در دل شب
چون چراغی افروختی
تا دلهای گمشده
راه خانه را بیابند.
تو را میستایم
که در سکوت هر سحر،
زمزمهات
چون نسیمی نرم
بر جان میوزد،
و ما
در تکرار هر نفس،
نزدیکتر میشویم
به فهم بیکران لطف تو.


