فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 اردیبهشت 1403

در بزم یاد شمایم

شهر از شادی شکفته و گل فریادها به هوا پرتاب می شود پیاپی درها دهان و پنجره ها آغوش و آنگاه هلهله دستها و دستمالهاست با گسستگی رشته مروارید نقل بر شیب …

شهر از شادی شکفته و
گل فریادها
به هوا پرتاب می شود
پیاپی
درها دهان و
پنجره ها آغوش
و آنگاه
هلهله دستها و دستمالهاست
با گسستگی رشته مروارید نقل
بر شیب زمین
سلام و بوسه
هورا و همهمه
و شور و شعر
شعر آزاد شعر مردمی
شهر به رقص ایستاده
در تبسم چراغان
اما من
فشرده و دلتنگم
که عزیزانم را در کنار ندارم
شهیدانم را
و تاجی بی سر
یا سری بی تاج را
تا نثار پایشان کنم
هدیه آن ایام رنج و
شادی این دم
در بزم یاد شمایم
فشرده و دلتنگ
با شاخه گل یخ
با شمع سوخته و
با شراب خون

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج