چگونه با تو بگویم شکوهِ باران را
غبار شستهی سرسبزِ شاخساران را
ببین چو آینه ماهرویِ رود جاری را
طنینِ آب خروشانِ جویباران را
بهپای چشمهی نوشین نشسته صبح امید
سترده چشم خمارینِ میگساران را
دلا نسیم سحر بوی زلف یار آورد
ببین خرامِ غزالان بیشه زاران را
به جلوه میکشد از هر سری و هر سویی
نسیم ، لاله به دامانِ کوهساران را
به زیر چتر همایِ درخت سرو سهی
تو بشنو نغمهی داودی هزاران را
بیا ببین که بهارِ طبیعت است ، اما
چگونه بی تو ببینم گلِ بهاران را
به رهگذارِ تو چشمم در انتظار تو ماند
سر آمد عمرم و دیده ، ندیده یاران را
#محمد_حسین_نظری