فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

کـرده بـود آن مـرد بــسـیـاری گـنـاهتـوبـه کـرد از شـرم، بــازآمـد بـه راهبـار دیگـر نـفـس چـون قـوت گـرفـتتوبه بشکست و پی شهوت گرفتمــدتــی دیــگــر …

کـرده بـود آن مـرد بــسـیـاری گـنـاهتـوبـه کـرد از شـرم، بــازآمـد بـه راه
بـار دیگـر نـفـس چـون قـوت گـرفـتتوبه بشکست و پی شهوت گرفت
مــدتــی دیــگــر ز راه افــتــاده بــوددر هـمـه نـوعـی گـنـاه افـتـاده بـود
بـــعــد از آن دردی درآمــد در دلــشوز خـجـالت کار شد بـس مشکلش
چون بـجز بی حاصلی بهره نداشتخواست تـا توبـه کند زهره نداشت
روز و شب چون قلیه وی بر تابه ایدل پـر آتـش داشـت در خـونابـه ای
گـر غـبـاری در رهـش پـیوسـت بـودز آب چـشم او همه بـنشست بـود
در ســحــرگــه هـاتــفــیـش آواز دادســازگـارش کـرد، کـارش ســاز داد
گـفـت مـی گـویـد خــداونـد جــهـانچـون در اول تـوبـه کـردی ای فـلان
عـفـو کـردم، تـوبــه بــپــذیـرفـتـمـتمـی تـوانـسـتـم ولـی نـگـرفـتـمـت
بـار دیگر چون شکستی تـوبـه پـاکدادمت مهل و نگشـتـم خـشم ناک
ور چـنانست این زمان ای بـی خـبـرآرزوی تــــو کــــه بــــازآیـــی دگــــر
بــازآی آخــر کــه در بــگـشــاده ایـمتـو غـرامـت کـرده بـاز ایسـتـاده ایم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج