کــرد آن بــازاریــی آشــفــتــه کــاراز سـر عـجـبـی سـرایی زر نگـارعاقبـت چـون شـد سـرای او تـمامدعـوتــی آغـاز کـرد از بــهـر عـامخـواند خـلقی را بـ…
کــرد آن بــازاریــی آشــفــتــه کــار | از سـر عـجـبـی سـرایی زر نگـار |
عاقبـت چـون شـد سـرای او تـمام | دعـوتــی آغـاز کـرد از بــهـر عـام |
خـواند خـلقی را بـه صد ناز و طرب | تـا سـرای او بـبـیننـد ای عـجـب |
روز دعوت ، مرد بی خود می دوید | از قــضــا دیـوانــه ای او را بــدیـد |
گفت خواهم این زمان کایم بـه تگ | بــر سـرای تــو ریـم ای خـام رگ |
لـیـک مـشـغـولـم، مـرا مـعـذور دار | این بگفت و گفت زحمت دور دار |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج