فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

حکایت اسکندر که خود به رسولی می رفت

گفـت چـون اسـکندر آن صـاحـب قـبـولخـواسـتـی جـایی فرسـتـادن رسـولچـون رسـد آخـر خـود آن شـاه جــهـانجـامـه پـوشـیدی و خـود رفـتـی نهانپـس بـگفتـی آنچ …

گفـت چـون اسـکندر آن صـاحـب قـبـولخـواسـتـی جـایی فرسـتـادن رسـول
چـون رسـد آخـر خـود آن شـاه جــهـانجـامـه پـوشـیدی و خـود رفـتـی نهان
پـس بـگفتـی آنچ کس نشـنوده اسـتگفتـی اسـکندر چـنین فرموده اسـت
در هـمـه عـالـم نـمـی دانـســت کـسکین رسول اسکندر است آنجا و بس
هیچ کس چون چشم اسکندر نداشتگرچـه گفـت اسـکندر و بـاور نداشـت
هـســت راهـی سـوی هـر دل شـاه رالــــیـــک ره نــــبــــود دل گــــم راه را
گـر بــرون حــجــره شـد بــیـگـانـه بــودغم مخور خوردی درون هم خـانه بـود

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج
آخرین اخبار شعر و ادبیات