واژه های بی زبانی را به آتش میکشم
بی تو دارم زندگانی را به آتش میکشم
من همان سیاره ای هستم،که ویران کردی اش
گر گرفتم،کهکشانی را به آتش میکشم
فکر کردی بی تو من دستم به جایی بند نیست ؟
با همین شعرم جهانی را به آتش میکشم
ابرم اما جای باران، کوله بارم آتش است
هم زمین و هم زمانی را به آتش میکشم
شیخ را گفتم کنارش هرکسی جز من نشست
خطبه ای را که بخوانی را به آتش میکشم
کفر میگویم،خدایا توبه اما عاشقم
او نباشد، این جوانی را به آتش میکشم
#محمد_ابراهیمی