بنده رو سیاه تو روی به کعبه کرده است
پاک شود سپس رود کرب و بلا به پای خود
هر قدمی که میرود خار به پای میبرد
سنگ به سینه میزند در طلب از خدای خود
در دل شب ز خون دل خاک به روی مینهد
حسرت و روی سیاهیاش عایدی جفای خود
جان و دو دیده میکند تحفه به نام پاک او
لطف کند اگر کند جان و دلش فدای خود
مانی محرابی