مرا دریاب و از عشق خودت سرشار کن لطفاً
و گاهی عشق خود را مثل من اقرار کن لطفاً
تنم بیمار شد از دوری ات هر لحظه میسوزد
دلت را خـانه ی امنِ تـن تبـدار کـن لطفاً
تمام خوابهای من پر از کابوس و تنهایی ست
مرا از خواب تب آلوده ام بیدار کن لطفاً
نگاه ساحرت عمری طلسمم کرده و حالا
دو چشمم را حریص لحظه ی دیدار کن لطفاً
دلم بد بیقراری میکند برگرد و گاهی هم
نوای عشق را در گوش من تکرار کن لطفاً
کمی هم با کلام ناب عاشق ها ، کلام دل
جنون عشق را سرلوحه ی گفتار کن لطفاً
ندارم ترسی از لیلا شدن در باور مردم
تو هم گاهی چو مجنون با دلم رفتار کن لطفاً
بهزاد غدیری/ شاعر کاشانی