توصيف آرايه:
و آن با سجع، سخن گفتن است يعنى اين كه سخن را به زيور سجع بيارايند و
قرينههاى آن را موزون سازند. مانند:« مشك آن است كه خود ببويد نه آن كه عطار
بگويد» كه نثر مسجع است و غزل زير هم نمونهاى زيبا و دلنشين از شعر مسجع
مىباشد:
| آن كيست كز روى كرم، با من وفادارى كند | بر جاى بدكارى چو من، يك دوم نكوكارى كند |
| اول به بانك ناى و نى، آرد به دل پيغام وى | و انگه به يك پيمانه مى با من وفادارى كند |
| دلبر كه جان فرسود از او، كام دلم نگشود از او | نوميد نتوان بود از او، باشد كه دلدارى كند |
| گفتم گره نگشودهام، زان طرّه تا من بودهام | گفتا منش فرمودهام، تا با تو طرّارى كند |
هر يك از قسمتهاى سخن مسجع را« فِقْرَه» گويند:« هر چه نپايد، دلبستگى را
نشايد» كه هر يك از دو قسمت آن يك فقره است. فقره در نثر به منزلۀ بيت است در
نظم، كه گفتهاند:« اَلْفِقْرَةُ فِي النَّثْرِ كَالْبَيْتِ فِي النَّظْمِ».
سجع در لغت به معنى آواز كبوتر و قمرى است و در اصطلاح علم بديع آن است كه
كلمۀ آخر فقرهاى با كلمۀ آخر فقرۀ ديگر، در وزن يا حرف روىّ يا هر دو، متّفق باشد.
| چو در رويت بخندد گل، مشو در دامش اى بلبل | كه بر گل اعتمادى نيست، ور حسن جهان دارد |
كه در آن« گل» و« بلبل»، در حرف روىّ يعنى لام، متفقاند. در قرآن كريم، سجع را از روى
تعظيم،« فاصله» نامند. مانند فِيهٰا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ وَ أَكْوٰابٌ مَوْضُوعَةٌ 1- 6 88: 13- 14.
سجع در نثر به منزلۀ قافيه در شعر است كه گفتهاند: اَلَّسْجُع فِي النَّثْرِ كَالْقَافِيَةِ فِي
الشِّعْرِ».
مراد از وزن در اينجا، وزن صرفى و عروضى هر دو است:
| درد عشقى كشيدهام كه مپرس | دُرد هجرى چشيدهام كه مپرس |
كه عشق و هجر، وزن صرفى دارند و درد و درد، وزن عروضى.
مراد از« حرف روىّ»، آخرين حرف اصلى است:
| دل دادهام به يارى، شوخى، گشى، نگارى | مرضيّة السّجايا، محمودة الخصائل |
كه حرف روىّ در يارى و نگارى، حرف راء مىباشد.
سجع بر سه قسم است:« متوازن، مطرّف و متوازى».
سجع متوازن
آن است كه اواخر فقرات، فقط در وزن، متفق باشند.
| حافظم در محفلى، دُردى كشم در مجلسى | بنگر اين بازى كه چون با خلق صنعت مىكنم |
دو كلمۀ محفل و مجلس مورد نظر است كه در وزن مشتركاند و در حرف روىّ
مختلف.
سجع مطرّف
آن است كه اواخر قرينهها، فقط در حرف روىّ، متفق باشند.
| بوسيدن لب يار، اول ز دست مگذار | كاخر ملول گردى، از دست و لب گزيدن |
كه يار و مگذار، فقط در حرف روىّ يعنى راء، اشتراك دارند.
سجع متوازى
آن است كه اواخر فقرهها، هم در وزن و هم در حرف روىّ، متفق باشند.
| هر كه ترسد ز ملال، انده عشقش نه حلال | سر ما و قدمش يا لب ما و دهنش |
كه ملال و حلال، هم در وزن و هم در حرف روىّ اتفاق دارند.











