آذربایجان را می ماند سخت و صبور و سترگ کوه با برفی بر تارک با خورشیدی در انبان آذربایجان را می ماند آزاد آزادی ستان اما زندانی زمان آذربایجان را می ما…
آذربایجان را می ماند سخت و صبور و سترگ کوه با برفی بر تارک با خورشیدی در انبان آذربایجان را می ماند آزاد آزادی ستان اما زندانی زمان آذربایجان را می ماند انبوهه خاطره و یادگار از شهید و زنده بندی و رها و پیدا و پنهان آری به تمامی آذربایجان می ماند این یک تن این روستامرد شیشه وان صفر این سومین باقر و ستارخان در قلب و چشم او همیشه سهمی برای ماست از آتش زردشت و عسل سبلان کنار نوخاستگان گلهای تشنه به گفتگو چه خوش نشسته بود این پیر تهمتن مهربان که هم صخره بود و هم سایبان پیرزن مراغه ای که با شاخ گلی راه دراز را به زیارت آمده بود شیرین می گفت: باخین بیزیم قهرمان بیزیم قهرمان
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج