فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 اردیبهشت 1403

پیمان شکن

هر عهد که با چشم دل انگیز تو بستم امشب همه را چون سر زلف تو ، شکستم فریاد زنان ،‌ ناله کنان عربده جویان زنجیر ز پای دل دیوانه گسستم جز دل سیهی ف…

هر عهد که با چشم دل انگیز تو بستم
امشب همه را چون سر زلف تو ، شکستم
فریاد زنان ،‌ ناله کنان عربده جویان
زنجیر ز پای دل دیوانه گسستم
جز دل سیهی فتنه گری ، هیچ ندیدم
چندان که به چشمان سیاهت نگرستم
دوشیزه ی سرزنده ی عشق و هوسم را
در گور نهفتم به عزایش بنشستم
می خوردم و مستی ز حد افزودم و ، آنگاه
پیمان تو ببریدم و پیمانه شکستم
عشقت ز دل خون شده ام دست نمی شست
من کشتمش امروز بدین عذر که مستم
در پای کشم از سر آشفتگی وخشم
روزی اگر افتد دل سخت تو به دستم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج