فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 اردیبهشت 1403

شماره ١٥: صبحدمی که برکنم، دیده به روشناییت

صـبـحـدمی که بـرکـنم، دیده بـه روشـناییتبــر در آسـمـان زنـم، حـلـقـه آشـنـایـیـتسـر بـه سـریر سـلـطـنـت، بـنـده فـرو نیاوردگر بـه تـوانگری رسـد، نوبـ…

صـبـحـدمی که بـرکـنم، دیده بـه روشـناییتبــر در آسـمـان زنـم، حـلـقـه آشـنـایـیـت
سـر بـه سـریر سـلـطـنـت، بـنـده فـرو نیاوردگر بـه تـوانگری رسـد، نوبـتـی از گداییت
پـرده اگر بـرافـکنی، وه که چـه فـتـنه ها رودچون پس پـرده می رود اینهمه دلربـاییت
گوشه چشم مرحمت بر صف عاشقان فکنتـا شـب رهروان شود، روز بـه روشناییت
خـلـق جـزای بــد عـمـل، بـر در کـبـریـای تـوعرضه همی دهند و ما، قصه بی نواییت
سـر نـنـهنـد بـنـدگـان، بـر خـط پـادشـاه اگـرسر ننهد بـه بـندگی، بـر خـط پـادشاییت
وقـتــی اگـر بــرانـیـم، بــنـده دوزخــم بــکـنکاتـش آن فرو کشـد، گریه ام از جـداییت
راه تـو نیسـت سـعـدیا، کـمـزنی و مـجـردیتـا بـه خـیـال در بـود، پـیری و پـارسـاییت

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج