فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 اردیبهشت 1403

در صفت بزم عیش سازی و سرود عشرت پردازی وی

شب که از هر کار دل پـرداخـتـیبـا حـریفان نرد عـشـرت بـاخـتـیبـزمگاهی چون بـهشت آراستیمـطـربـان حـور پـیـکـر خـواسـتـیچـون دماغ او شـدی از بـاده گرمبـر…

شب که از هر کار دل پـرداخـتـیبـا حـریفان نرد عـشـرت بـاخـتـی
بـزمگاهی چون بـهشت آراستیمـطـربـان حـور پـیـکـر خـواسـتـی
چـون دماغ او شـدی از بـاده گرمبـرگرفـتـی از میان جـلبـاب شـرم
گــاه بـــا قــوال دمــســاز آمــدیبــا مـغـنـی نـغــمـه پــرداز آمـدی
تـن تـنش را از لب شـکـر شـکـنچون مسیحا جان درآوردی به تن
گـه شـدی همـراه نایی رهسـپـرکـرد از لـبــهـا نـیـش را نـیـشـکـر
بـانـگ نی را بـا شـکـر آمـیخـتـیگوش را شـکـر بـه دامن ریخـتـی
گاهی از چـنگی گرفتـی چـنگ راتــیـز کـردی ســوزنـاک آهـنـگ را
فندق تـر ریخـتـی بـر خـشک تـاردر تـر و در خـشک افکندی شـرار
گاهی از بـربط چو طفل خردسالدر کـنار خـود بـه زخـم گـوشـمال
نـالـه هـای دردنـاک انـگـیـخـتــیبـالـغـان را از مـژه خـون ریـخـتـی
گـاه مـی شـد بـلـبـل آوا در غـزلگاه می زد دسـت در قول و عمل
هر شب اینش کار بودی تا سحربـا حریفان اینچنین بـردی بـه سر

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج