فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر
ترجمه‌ی شعرهایی از فرهاد پیربال2
Uploaded Image

موقعیت در نقشه ادبی : شاعران لرستان

قالب تخصصی اشعار : شعر سپید

قالب شعر: شعر سپید


(۶)
برایم سایه‌ بودی
که خنکایت هنوز هم
در این تابستان گرم
بر جانم مانده است…

(۷)
وطن آن، چیز بی‌‌بهاست
کە پسرک فقیر،
در راهش شهید می‌شود و
پسر فاحشه‌ها در آنجا،
در رفاه و آرامش‌اند…

(۸)
عصایی خواهم خرید،
خوب می‌دانم
که رویای آزادی
پیرم خواهم کرد…

(۹)
جناب فرمانده!
دیشب در خواب دیدم، دشمن مغلوب شد و
شما مشغول رقصیدن و پایکوبی بودید
و من در جیب جنازەای نامەای پیدا کردم
کە در آن نوشته بود؛
پدر عزیزم!
مادرم، درخت سیب حیاط‌مان را آب‌پاشی نمی‌کند!
می‌گوید؛
بگذار لانه‌ی قمری‌ها خراب نشود
شاید پروردگار در پاسخ و پاداش این کار
پدرت را سالم پیش ما برگرداند…

(۱۰)
ساعت به‌ چه‌کارم می‌آید؟!
وقتی همه‌ی دقایقم
شبیه هم هستند!

(۱۱)
در کنار تو،
زیر بارش هیچ بارانی،
در اوج بارش و رگبار هم،
دلتنگ خورشید نخواهم شد.
در کنار تو،
در جهنمم باشم،
حسرت بهشت را نخواهم خورد…

(۱۲)
چون تو می‌روی، تمام دنیا، تنهایم می‌گذارد،
و وقتی بر می‌گردی، تمام دنیا، کنارم می‌آید
وقتی من می‌روم، دنیا، تمام تو را از من می‌گیرد،
و وقتی که بر می‌گردم، دنیا همه‌ی تو را به من می‌دهد.

(۱۳)
اگر آدمی از ته قلب ناراحت باشد،
حتا اگر تاج پادشاهی‌اش ببخشی،
شادش نخواهد کرد.

(۱۴)
مردم به حرف‌های یک دیوانه می‌خندند،
اما اگر همان حرف‌ها را یک فیلسوف بزند،
برایش دست خواهند زد.

 

ترجمه: زانا کوردستانی


آثار دیگر شاعر :

اشعار شاعران

قایق