فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 16 دی 1403

پایگاه خبری شاعر
Uploaded Image

موقعیت در نقشه ادبی : شاعران فارس

قالب تخصصی اشعار : غزل

قالب شعر: شعر نیمایی


آه نقاش!

قلم بردار آهسته!

صدایش کن بخندد لحظه‌ای

آرام، پیوسته!

بیفشان جوهری از آن قلم‌موی سپید و سرخ و سبز و نیلگون و

خاک بر دسته!

بکش نقش سکوتش را تو در قلبم!

بکش نقاش

آن نقشِ وزینِ نابِ برجسته!

نشانش؟

مهربانی بود

غرور، آداب.‌‌..

نمی‌دانم

نه پیوسته!

چه می‌دانم

تو نقاشی!

بکش قلب سپیدش سرخ، آهن!

سرب

سنگین

کمی محزون

و یا خسته!

نمی‌دانم،

چنین باشد؟

مگر جان آهنین باشد؟

و یا آهو چنین سُربین؟

و گل هم اینچنین بسته؟

نه انگاری!

بکش رنگین

بکش سبزین

بکش سیمین

فقط آن روی مهتاب پر از آرامشش را!

 

خواهشاً زیباقلم!

برخیز و مهیّا تا

به انگار آوری آن روی زیبا را

بیفزایی بر آن قامت

همای نیک‌سیما را

قلم!

قلبم به دستانت

قلم!

دستم به دامانت

قلم آهسته

آرامش!

مشو مجنون

مشو در هم

مشو ویران

منه بر هم

دو چشم بی‌محابا را

تو بگذارش به من

این یاره این‌باره

که قلبم را کند پاره

و افشانَد

همین‌باره

به رنگ سرخ، رخساره

گره‌ها در گره،

زیباییِ مفروش انگاره!

قلم‌مو!

هوش می‌داری؟

سرم را گوش می‌داری؟

ببین!

چشمم به چشمانش

به دستانش

به آن لب‌های خندانش

بدهکار است،

رنگی از

سپیدی

از تمنا،

عشق،

از دلدادگی،

لبخند!

تو نقدش کن

تمام این بدهکاری

و بر کاغذ بیاور

نقش را

آبی

سبز

نیلی.

قلم‌مو صبر جایز نیست!

جانی

رفته از جانی

نمی‌دانی؟

تو می‌فهمی

تمام زهر این تلخی

و این آماس دلتنگی

تو می‌دانی!

تمامش کن!

که دریابی

و نقشش کن

به زیبایی

همان رخساره‌ی آبی

همان آواز مینایی

همان گیسوی تابانی

که اندامش

“فلک را سقف بشکافد”

و دنیایی در اندازد

که دل در قید او بازد

و او همچون

بتی بیتا

به اوج آسمان تازد

و “طرحی نو در اندازد”

قلم نازد

و دل بازد

و بوم از این هنر

سر را

به بام عشق افرازد

که این او بود

و پروازی همان سو بود.

فقط

ای کاش

در چشمم

مجال لحظه‌ای او بود!

کاش

در دستم

قلم بود و قلم‌مو بود!

 

#اعظم_کریمی

مجموعه شعر #پرپروک

 


آثار دیگر شاعر :

دیگر آثار شاعران