علی حاتمیان
یکی صدایت میزد
یکی یکی بند دلم می ریخت
صدای سکوت تو را می شنیدم
صدای لبخند یک مادر بهاری …
زمان می گذشت و من بچه بودم
نمی دانستم سکوت یعنی چه … ؟!
برای شب گریه های من
یکی محرم شدن یعنی چه … ؟!
سکوت، حالم را به من پس داد
سکوت، گذشته ها را نشانم داد…
دوباره بلند خندیدم و رفتم
به آینده ای که هی کار دست دلم می داد…
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران