یک شب ، غمِ حرامیِّ ما را حلال کن
لب بر لبی به قاعده ، کاری محال کن
لب بر لبی به قاعده ، کاری محال کن
تا کی برای سایه ی خود ، سایه روشنی
همسایه شو کنار دلم ، عشق و حال کن
افتاده زیر پای تو …….. مانند سایه ای
یعنی مرا ببین و سپس پایمال کن
از لحظه های سرخ و سبب ساز سیب ها
حوّا تر از همیشه ی بی ما ، سؤال کن
گلواژه ها ، نچیده به یاد تو می رسند
ابیات شعرهای مرا بی ملال کن
دست مرا بگیر و ببر ، شهر دیدنی ست
گاهی مرا مسافر شَهرت ، خیال کن
می دانم آه ، آخر هر راه رفتنی ست
یک آسمان سپیده ، نثارِ دو بال کن
#یاسررشیدپور
شاعر یاسررشیدپور
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو