فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

کاش آسمان

محمد جواد صابری

کاش آسمان صدای پای مرا در گوش می سپرد
تا دوباره در نزنم
تا دوباره دستم به ان زنگ،زنگ خورده نخورد
دست هایم را باید بشویم
با اشک چشمانم تا پاک شود
تا خاک های نشسته روی زنگ روحم را آزار ندهند
دلم را نکشد
سرم را نخورد
بس است دیگر طاقت ندارم
دلم آزرده است
سرم بی تاب است
گویا پایان بهاراست
گویا زمستان سرد و بی روح شروع شده است
فصل انتظار رسیده است
سکوت غمباری بر جاده روان است
شروع پایان است
م.ص

بخش شعر نیمایی | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران