فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

پند دیوانه ای با خواجه ای ناسپاس

آن سـخـن دیوانـه ای بـشـنـیـد ازوگفت رحـمت می بـپـوشـی زود ازوتـو ز نـاز خـود نـگـنـجـی در جـهـانمـی خــرامـی از تــکـبــر هـر زمـانمـنـظـری سـر بـر ف…

آن سـخـن دیوانـه ای بـشـنـیـد ازوگفت رحـمت می بـپـوشـی زود ازو
تـو ز نـاز خـود نـگـنـجـی در جـهـانمـی خــرامـی از تــکـبــر هـر زمـان
مـنـظـری سـر بـر فـلـک افـراشـتـهچــار دیـوارش بــه زر بــنـگـاشــتــه
ده غـلام و ده کنیزک کـرده راسـترحمت اینجا کی بود بر پرده راست
خود تو بـنگر تـا تو بـا این جمله کارجــای رحـمـت داری آخـر شـرم دار
گر چو من یک گرده قسمت دارییآنـگـهـی تــو جــای رحـمـت داریـی
تــا نـگــردانـی ز مـلـک و مـال روییک نـفـس ننـمـایدت این حـال روی
روی این سـاعـت بـگـردان از همـهتـا شـوی فـارغ چـو مـردان از همـه
خـواجـه ای می گفت در وقت نمازکای خـدا رحـمت کن و کارم بـسـاز

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج