علی حاتمیان
هوا بس ناجوانمردانه سرد نیست؛
تن من زیادی نحیف شده!
به عاشقانه های هر دوتایی مان قسم؛
زمستانم دلش برای تو تنگ شده،
من و این آپارتمان دلتنگی؛
از طبقه ی اول همه جا قشنگ شده
از این بالا همه فقط میروند،
نامردمی ها انگاری محو شده!
من از پنجره ی روبرویی دیدم؛
دل و چشمانی که ظاهرا تنگ شده…
تنفس برایم بسیار سخت بود
به چشمانی که در چشمانم خیره شده…
صدای پای آخرین همسفر بود؛
همان حسی که در شعرهایم ملکه شده
تو از پشت پنجره فرار کردی،
دلی که از پنجره سالهاست خسته شده…
همه پنجره ها را دیوار خواهم کرد،
دلم از پنجره سالهاست خسته شده
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران