حسن کریمی
«پایان دنیا »
من امشب زخمه اندوه را ،
برتار هایِ درهم و پوسیده ،
این پیکرِ مطرود می سایم .
و رقاصِ زمان ،
با ساغری ازخون،
بزمم را می آراید .
چه رقاصی ..!
چه آهنگی ..!
شرابِ ناب و خوش رنگی ..!
وَمن زین نشئه گوئی ،
از بدایت تا نهایت اوج میگیرم.
که دیگر نیست صبحی ،
این شبِ پایان دنیا را ،
دنیا را ، دنیا را ، دنیا را ……..
حسن کریمی
بخش شعر نیمایی | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران