فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

وارث درد

موسی ظهوری آرام

پدرم را
در اندوه سرخ غروبی شوم
به صیانت عصمت دختری معصوم
گرگانی هوسباز دریدند
مادرم را
سوسوی دیدگانش
گره دار قالی هایش ربودند
و انگشتانی یخ زده
چونان دندانهای پوسیده
نمایان
از پاره گی کفشهایی
که گویا
دهان گشوده بودند
به فریاد
در ناگریز فقر و بیداد
برادرم را
در آستانه یک روز سرد
حقارت نیشخند همکلاسانش
حلق آویز مرگی خود خواسته کرد
واینک من
وارث این دردهای بیکران
تمام عزتشان را
فریاد می زنم

بخش شعر نیمایی | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران